یاد ماه رمضونای قدیم چهارباغ بخیر....
اون موقعا ماه رمضون که میخواست بیاد، ما کوچیکترا کلی ذوق می کردیم و از هر وقت دیگه سال خوشحالتر بودیم.
کلی حساب و کتاب می کردیم که پارسال چنتا کله گنجشگی گرفتیم و امسال میخوایم چنتا بگیریم.
بوی خوش ماه رمضون رو ما اون موقع نه از تلویزیون و نه از مدرسه بلکه از پشمک و باقلوا و جعبه زولبیایی که بابا می خرید، حس میکردیمش. جعبه ای که هرچی یواشکی ازش میخوردیم ولی برکتش تا عید فطر باز تو خونه بود.....
یاد اون موقعا که ماه رمضون از بهار به زمستون میومد و ما ذوق می کردیم که روزا دیگه کوتاه هستند و ما هم میتونیم کله گنجشکی بگیریم، بخیر....
انگاری همین دیروز بود و به یه چشم بهم زدنی سالهای سال گذشت....
باورتون میشه!!!