دیدگاه 2 : آلوی نمکی این سوغات نو رسیده ی شهر خوانسار ، فرصت یا تهدید ؟
شاید آن روز از روزهای تابستانی اولین سالهای دهه ی شصت که مردانی از شهر تویسرکان عزم سفر به خوانسار را گرفتند ، نمی دانستند ادامه این سفر ساده ی کاری ، تحولی شگرف در زندگی کشاورزان خوانسار ایجاد می کند ! سفری که مبدأی شد برای تلاشی نو و شکل جدیدی از : زندگی ، تلاش و کوشش ، اقتصاد شهری ، اشتغال فصلی ، آداب و رسوم ، محیط زیست و منظره ی شهری و .......
سفری که با خود آموزش روشی جدید در فرآورده کردن میوه ی آلو همراه داشت و آنچنان به سرعت در دل مردم چشمه سار جا باز کرد که به یکباره سوغاتی جدید در دل سوغاتهای کهن شهر ایجاد شد که آنان را به دست فراموشی سپرد ! محصولاتی که متاسفانه امروزه از تب و تاب تولید افتاده اند و کمتر برند خوانسار را در بازارهای داخل و خارج از شهر دارا هستند ! محصولاتی همچون تنباکو ، می پخت و کشمش ، پره هلو ( هلگاله) ، پره زردالو (تفتاله یا قیسی) ، آلبالو و آلوچه خشکه ، انواع میوههای خوش رنگ و بوی سیب ، گلابی ، گیلاس ، هلو و شلیل و صد البته شاه میوه های بی بدیل خوانساری و فراوردهای گوناگون آنها و.........
بعلاوه ورود این مهمان تازه وارد یعنی فکر و روش نمکی کردن آلو به خوانسار ، تا حدودی باعث تغییر شیوه ی زندگی و اقتصاد مردم شهر هم شد ! دیگر کسی سراغ بار سیب زمینی و یا پره هلو و پره سیب را نمی گرفت ! کسی حوصله زردالو پهن کردن یا آلبالو چیدن را نداشت ! کشاورزان دل و دماغ کاشتن تنباکو را هم نداشتند ! یونجه کاشتن هم شد بی ارزش ترین کار ممکن ! در نتیجه آن صحنه های زیبای چیدن علوفه و خرمن کردن و خورد کردن آن و جمع آوری کاه نیز به فراموشی سپرده شد . دیگر از نگهداری گاو و گوسفند خانگی و متعاقبا روشهای تولید انواع فراورده های لبنیات محلی در خانه های خوانساریها کمتر وکمتر نمونه ای دیده می شد . گویا زندگی در حال تغییر بود ! مرز واقعیت و خیالات واهی گم شده بود ! جوی حاکم شده بود که نظارتی از مسولین را در پی نداشت ! راهنمایی و مشاوره ای دقیق هم در کار نبود ! دیگر مردم فقط و فقط به کشت میوه ای فکر می کردند که تا دیروز ارزشی نداشت و به محص رسیدنش روی دستشان می ماند ولی امروز در ظاهر شده بود سود آورترین محصول کشاورزی شهر !
همین عوامل باعث ایجاد شیوه ای شد که شکل شهر را هم عوض کرد ! موجب رونق گرفتن کشت آلو و ایجاد باغستان های جدید در دل زمینهای زراعی گندم ، جو و سیب زمینی و غلات شد . حتی عده ای را ترغیب به قطع درختان زیبای گردو ، صنوبر و بید به جهت ایجاد فضای آفتاب گیر جهت کشت آلو کرد ! به سرعت باغهای درهم و برهم از سیب ، گلابی ، آلوچه و غیره تبدیل به باغات آلو شد و به این زمینها قیمتی تازه ای بخشید .
به دلیل سخت بودن تولید فراورده ی آلو نمکی و نیازمند بودن به تعداد نفرات و فضای زیاد کم کم همزمان با برداشت این محصول اشتغال های فصلی کارگری ، فروش نمک و هیزم ، اجاره زمین و فضای مخصوص جهت تولید و خشک کردن آلو نمکی نیز در شهر رونق گرفت .
در نتیجه علاوه بر اشتغال زایی فصلی ناظر به وجود آمدن آداب و رسوم های جدیدی در هنگام برداشت این میوه و تبدیل آن به آلو نمکی در بین خانواده های خوانساری و کم رنگ شدن سایر آداب و رسوم و بازیهای محلی شهر شده ایم . برای مثال با کم شدن زمینهای بایر و شخم کمتر شاهد برگزاری بازیهای محلی در داخل شهر که نیاز به فضای باز و آزاد دارند بوده ایم . بازیهایی همچون گوتلان ، الک و دولک و ..... که در گذشته ی این شهر همراه با جمع شدن جمعیت مشتاق زیاد و رغم خوردن صحنه های بی بدیلی صورت می گرفت . و یا با کم شدن کشت سیب زمینی که یکی از علتهای آن جانشینی کشت درخت آلو است ، سرگرمیهایی همچون درست کردن کلوخ پز که همیشه بعد از برداشت سیب زمینی در مزارع خوانسار صورت می گرفت نیز در حال فراموش شدن است . و اما با فرا رسیدن شهریور ماه و فصل برداشت میوه ی آلو ، صحنه هایی امیدوار کننده را در سطح شهر خوانسار می بینیم . به وجود آمدن شور و ولوله ای از جنس لبخند زندگی زیر لایه ی سبز شهر ، بسیج خانواده های کوچک نزد خانواده ی بزرگتر ، کار و لذت بزرگترها ، لحظه های ناب باهم بودن فرزندان و والدین ، خاطره گویی و شعر خوانی پدر و مادر بزرگ ها و شوق و بازی کودکان در سایه سار بزرگان همه پر است از شور و نشاط زندگی ....
اما امروز متاسفانه به دلیل کشت بیش از حد آلو توسط کشاورزان خوانساری و به بار نشستن آن و نیز عدم توجه دقیق به بازارهای فروش ، تکنیکهای مشتری یابی ، بسته بندی مطلوب ، نداشتن اتحادیه ای فعال و مردمی ، ضعف شدید مسولین ذی ربط در راهنمایی ، مشاوره ، حمایت از کشاورزان و تولید کنندگان محصولات باغی و زراعی در انتخاب ، کاشت و برداشت گونه های مناسب با موقعیت شهر و بازار آن و همچنین کوتاه کردن دست دلالهای فعال در شهر که همچون زالو خون زحمتکشان این شهر را می مکنند و سر رشته ای از شیوه های روز تبلیغات ، برند سازی و بسته بندی آلو و خشکبار خوانسار را ندارند و صرفا از آن برای سود شخصی استفاده می کنند و نیز شبیه دلالها عمل کردن بعضی از همین ارگانهای دولتی ، همه و همه باعث شده تا شاهد رکود قیمت و تجارت این محصول پر زحمت در چند سال اخیر در سطح شهرستان شویم . وضعی که اگر به همین مموال پیش رود ممکن است در سالهای بعد بدتر از امروز شود و کمر به نابودی اندک کشاورزی خوانسار ببندد ! شایسته است با آینده نگری و ساخت و سازی اساسی توسط مردم ، کشاورزان و مسولین شهر از این سوغات و میوه الهی به عنوان فرصتی ناب بهره گیری شود نه تهدیدی برای سربلندی خوانسار .