انتقادیه 1 : دفاع مقدس
به مناسبت هفته دفاع مقدس
حضرت علی ( ع ) بعد از پایان یکی از جنگهایشان رو به یارانش کرد و گفت : و امروز کسانی با شما و برای شما در میانه ی کارزار جنگ بر علیه دشمن شمشیر زدند که هنوز متولد نشده اند .
سلام مسئول عزیز . سلام آقای سخنران . سلام بزرگواری که سنت اجازه نمی دهد جوان خطابت کنم . عزیزی که افتخار شهرم هستید . بزرگواری که در انقلاب اسلامی پیشرو بودی و جبهه و جنگ را با گوشت و خونت لمس کردی . سختی ، جراحت ، اسارت و شهادت جوانها و دسته گلهایی را دیدی که با ریخته شدن خونشان درخت انقلاب اسلامی آبیاری شد . مرزهایمان حفظ شد . امنیتمان حاصل شد . سرافرازیمان زنده شد و رسید تا امروز . و امروز.......
و امروز من جوان این کشورم . منی که سنم اجازه سخن راندن در مورد جنگ و جبهه را نمی دهد . من که هرچه از دفاع مقدس میدانم و می توانم بدانم از نقل قولهای شما عزیزان است . پس چرا و چرا ؟ چرا تمام جنگ را نمی گویی ؟ چرا حقایق را گلچین می کنی تا ابهامات من سبب انحرافم شود ؟ چرا من را روشن نمی کنی ؟ تریبونت شده تکراری ! شده حرفهای همیشگی ! شده خسته کننده و زننده ! و من نمی دانم ! و نمی دانم چرا نمی گویی به چه دلیل جنگ ما بعد از فتح خرمشهر ادامه پیدا کرد ؟ چرا نمی گویی دفاع مقدسمان به چه دلیل هشت سال طول کشید ؟ چرا نمی گویی امام جام زهر را به چه دلیل نوشید ؟ اصلا جام زهر چه بود ؟ چرا از علت شکستهایمان چیزی نمی گویی ؟ چرا از باز پس گیری فاو و مجنون توسط دشمن نمی گویی ؟ چرا از قدرت دشمن نمی گویی ؟ تا دشمن را کوچک و احمق فرض نکنم ! تا ارزش کار بچه هایمان را بدانم ! ارزش پیروزی هایشان را بفهمم ! بفهمم چه کردند در بیت المقدس ها ! چه کردند در فتح المبین ها ! چرا از فرار بعضی ها نمی گویی ! از عکسهای یادگاری در دوکوهه و برگشتن ها نمی گویی ! از کمبودها و از سختی ها نمی گویی ! و نمی گویی و نمی گویی ! پس کی می خواهی بگویی ؟
در
مقام شهیدان ابهامی ندارم . در قداستشان شکی به خود راه نمی دهم ولی چرا از جو
جبهه نمی گویی ؟ چرا نمی گویی آنهایی که به جبهه رفتند آنها هم از ما بودند ! مثل
جوانان خوب امروزمان ! این جو و فضای روحانی جبهه بود که می توانست سخترین آدمها
رو متحول کند ! همانطور که امام راحل گفت « جبهه کارخانه ی آدم سازیست » . آن چه جوی
بود ؟ جبهه در خود چه داشت ؟ رفتار رزمنده ها و فرماندهانش چگونه بود ؟ مثل رفتار
امروز من و شما ؟ با جوانانش چگونه برخورد می کردند ؟ مثل برخورد امروز شهر ما ؟ چرا
آنها را قبل از رفتن به جبهه طوری وصف می کنی که انگار بشر نبودند ! انگار از خود
ما نبودند ! از وصف شما مبهوت و گنگ می شوم ! ناخوداگاه چشمانم سقف را می نگرنند !
شاید بتوانم آنها را همه نماز شب خوان ، مسجدی و معصوم تصور کنم ! یعنی هرکه رفته
جبهه و شهید شده از قبل کارش درست درست بوده ! گناهی نداشته ! طوری می گویی که گویا
من جوان هیچ وقت نمی توانم به مقام آنها برسم ! آنها را ماورائی می بینم ! احساس
ضعف و پوچی می کنم ! خود را بی ارزش می پندارم !
چرا در لابه لای حرفهایت اشاره به ما جوانان امروزی نمی کنی ؟ چرا مدام و مدام از جوانان زمان خود می گویی؟ فکر می کنی تمام جوانان امروز بی دینند و منحرف ؟ فکر می کنی جهاد فقط جبهه بود ؟ فکر می کنی من جوان امروز در حال جهاد نیستم ؟ در جنگ نیستم ؟ زیر فشار دشمن نیستم ؟ ولی من به شما عزیز می گویم . می گویم فریب مدل مو و لباسها را نخورید ! فقط ظاهر را نبینید ! ماهم در جنگیم . طبق فرموده ی رهبر عزیزمان ارزش جوانان پاک و غیرتی امروزمان که در حال جنگ نرم با دشمنند بسی بیشتر از جوانان جبهه و جنگست ! تورم ، بیکاری ، جنگ نرم و فرهنگی ، بی توجهی ، دست کم گرفتن ها ، پله سازی از جوان برای پست و مقام و منافع دنیوی و ........همه و همه ما جوانان را زیر فشار گذاشته ولی ما اندکی از آرمانهای انقلاب و امام و شهدا پا پس ننهاده ایم . ما شهدا را الگو قرار داده ایم و ادامه روی آنها هستیم . ما درحال جهاد فرهنگی و علمی هستیم و..........
راستی یک چیز دیگر هم یادم رفت . ما جوانان ، مثل شهدای جوانمان ، یکدل و بی ریا و بی توقع هم هستیم .
برادر عزیزم جنگ وجهاد ادامه دارد این میدان و نوع جنگست که عوض شده........
جوانها را دریابید........