تا به کی مستی افکار و سخن حیرانی
بدران جامه غفلت شده وقت جواب
داستان این روزهای خوانسار، نقل خشکیده شدن آسمان و زمین است.
تا به کی مستی افکار و سخن حیرانی
بدران جامه غفلت شده وقت جواب
داستان این روزهای خوانسار، نقل خشکیده شدن آسمان و زمین است.
بلاخره تعطیلاتم نوروزیم تموم شد. از دیدو بازدیدای عید بگیر تا پسته ی آجیل و گوتلان بازای حرفه ایو مسافرت شمال و جنوبتا گرمای هوا و بغض غروب 13 بدر دانش آموزا که به سلامتی به پایان رسیدند.
با شروع جدی کار و فعالیت تو سال جدید، خونسارم بلاخره یه نفس خنک کشیدو لا اقل حالا میشه با ماشین از خیابون شهر بگذریم. جای خالی مهموناتونم فعلا با لبخندی ملیح پر باشه تا ان شالله این عزیزان با انرژی جدید برای اردیبهشت ماه برگردند.
چه میشه کرد، یه شهر قشنگه وُ یه خیابون و یه عالمه خونساری و غیر خونساری مقیم مرکز و حومه و سفره ی همیشه پهن ما!
به قول دوستان قشنگی شهرمون به همین اومدنا و رفتنای مهموناشه دیگه .