شاید آن روز از روزهای تابستانی اولین سالهای دهه ی شصت که مردانی از شهر تویسرکان عزم سفر به خوانسار را گرفتند ، نمی دانستند ادامه این سفر ساده ی کاری ، تحولی شگرف در زندگی کشاورزان خوانسار ایجاد می کند ! سفری که مبدأی شد برای تلاشی نو و شکل جدیدی از : زندگی ، تلاش و کوشش ، اقتصاد شهری ، اشتغال فصلی ، آداب و رسوم ، محیط زیست و منظره ی شهری و .......
نیازی نیست مردم و مسولین انقدر به خودشون فشار بیارند و توریست جذب کنند ! باور کن نمی خواد . ما سرمایه ای داریم برای تبدیل شهر به نگین جهان که ازش غافلیم ! آره باور کن . شوخیم ندارم . همین بر گوشمونه ! چرا می خندین ! فقط شما هم این نقل قول را جدی بگیرید . و روش برنامه ریزی کنید . به حول و قوه ی الهی خونسار جهانی می شه ! تعجبم نکنید !
مگر می شود جلال و جبروت این انسان بزرگ، آدم را یاد خدا نیندازد! بی ریاست و مرد عمل ! ساده زیستی را می توان بر پیکره ی مسجد و خانه اش دید ! خانه ای ساده و محقر ! با چند زیلو سفت و سخت ! بدون تجملات ! بدون گیر و دار دنیایی ! هر وقت وارد خانه اش میشوم مات و مبهوت می شوم ! سوالهای زیادی به ذهنم میرسد ! واقعا ایشان با این حالشان در این خانه زندگی می کنند ؟ مگر می شود ؟ چرا ما نمی توانیم ؟
به مناسبت ششم شهریور سالروز رحلت عالم بزرگ حاج سید محمد تقی خوانساری ( صاحب نماز باران )
این روزها من جوان فقط می شنوم و می شنوم و می شنوم !
عکس : سایت خوانسارنیوز
مردم شهرستان خوانسار از دیرباز حسرت اتفاقی را داشتند که سالهای سال فقط حرفش را می گفتند و می شیدند !