دیدگاه 3 : ریه ی سبز خوانسار را دریابید .
حضور محترم شهردار شهر خوانسار جناب مهندس اسحاقی و اعضای محترم شورای اسلامی شهر خوانسار
با عرض سلام و خسته نباشید
( نمایی از منطقه ی زیبای مالگاه )
نام
بلند خوانسار همیشه یاداور قدرت افسون گر الهی بوده و هست . خدایی که خوانسار را
زیبا آفرید تا قدرت جمال خویش را به رخ بندگان ناسپاسش بنماید . الطاف بی شمارش را
به این آب و خاک ارزانی داشت تا به ما بگوید نعمتم را بر این شهر و بر تو بنده
خاکی تمام کرده ام . این دیار را آراست تا
به ما بگوید قدر این آیت ایزدی را بدانید و بدارید تا بماند تا ابد . تا بماند تا
بدانیم پدرانمان شکر نعمت به جای آوردند که ما الان از آن بهره مندیم . و ما هم
باید رسم درست چرخه ی روزگار به جای آوریم تا بماند برای فرزندانمان . و
فرزندانمان وارثان این سرزمینند . وارثانی که قاضیان رفتار ما هستند . این وارثانمان
هستند که می گویند ما در این برهه ی حساس زمان چگونه فکر کردیم و جامه ی عمل به آن
پوشاندیم . آنها هستند که تصمیم می گیرند نام ما را در دفتر تاریخ خوانسار به
عنوان خادم خوانسار ثبت کنند یا خطاکارانی که نادانسته مرتکب اشتباهاتی شده ایم که
کمر به نابودی خوانسار واقعی بسته ایم .
سخن به گزاف نمی گویم و بحث را به درازا نمی کشم . شهری در نزدیکی کویر مرکزی ایران به نام خوانسار به واسطه ی همین چشمه های جوشان ، خاک حاصلخیز و باغات سرسبزش در ایران شده خوانسار . مهمترین ویژگی این دره زیبا همین فضای بکر و زیبایش است که آن را بی بدیل کرده . همین درختان تنومند و پربارش هست که به ما ثروت بخشیده و خوانسار را خوش آب و هوا ، زیبا ، دلنشین و مبدل به خانه ی ییلاقی ایران زمین کرده است . ما باید بدانیم که از این ثروت بزرگمان باید درست و حساب شده استفاده کنیم تا برای فرداهایمان زیباتر از امروز باقی بماند .
این سخن امروز ماست . اما فردا هم می توانیم همین حرفها را تکرار کنیم ؟ آیا رفتار امروز ما ، تکرار همین حرفها را در آینده رقم می زند ؟
ما هم فرزندان همین سرزمینیم . ما هم شهرمان را دوست داریم . از پیشرفتش خوشحال می شویم و با رونقش زندگی ما هم آباد می شود . اما این پیشرفت به چه قیمتی ؟ به قیمت کاری غیر اصولی و غیر کارشناسی شده ؟ به قیمت ویرانی محدود باغات و فضای سبز و بکر شهر ؟ به قیمت نابودی حاصل دست پدرانمان ؟ به قیمت نابودی خوانسار عزیز ؟
می دانیم باغشهر خوانسار تنها محدود به زمینهای مشروب از انهار یازده گانه و نیز قنوات و چشمه های محدود شهرند و خارج از این محدوده ی آبی ، ما در حاشیه های شهر کمتر یا بهتر است بگوییم اصلا اثری از باغات و فضای سبز طبیعی نمی بینیم . از طرفی همانطور که می دانید فضای سبز و باغات شهر به دلیل محدودیت آب و خاک از دیرباز از محدودیت و فشردگی بالایی برخوردار بوده است . این تراکم و فشردگی ها به نحویست که با کوچکترین حرکت غیر تخصصی ناخواسته کمر به نابودی آن اکوسیستم و میراث خداوندی زده ایم !
متاسفانه سالهاست گسترش شهر به حاشیه های مناسب غربی و شرقی خوانسار مطرح است . اما به دلیل عدم وجود برنامه ای علمی و مدون و نیز بار هزینه ی فراوان آن از این امر خطیر تقریبا شانه خالی کرده ایم و فقط به ایجاد چند شهرک و نیز شعارهایی تا به امروز اکتفا نموده ایم و کار یا طرح اصولی را ترتیب نداده ایم ! این در حالی است که در سالهای اخیر به دلیل افزایش جمعیت و همچنین مهاجرت روستاییان به خوانسار و نیز روی آوردن همشهریان مقیم سایر شهرهای کشور به ساخت و ساز در داخل شهر خوانسار ، شاهد ساخت و سازهای غیر اصولی و بدون کنترل صحیح در بهترین و بکر ترین مناطق شهر بوده ایم ! مناطقی که می توانست در زیبایی شهرمان دو چندان باشد و نیز به دلیل خاک حاصلخیزش بهترین محصولات زراعی و باغی را در اختیارمان بگذارد اکنون تبدیل شده به خیابانها ، کوچه ها ، مجتمع ها و خانه هایی که متاسفانه از هیچ معماری متناسب با فضای شهر بهره نبرده و اکثرا در بیشتر ایام سال خالی از سکنه هستند ! کسی با عمران و آبادانی صحیح و اصولی مخالف نیست . همچنین برخی از آزاد سازیها و تعریض خیابانها هم نیاز جامعه و مردم آن مناطق است . ولی بعضی از حرکتهای افراطی و غیر اصولی مسولین در سالهای قبل زمینه ساز نابودی همین مناطق زیبای شهر خوانسار شد ! زیانی که به دلیل سرسری گرفتن موضوع و عدم نظارت در بعدها ، باعث نابودی سرمایه ای چند صد ساله شد ! و دیگر هم قابل جبران نیست !
(نمایی دور از مناطق چهارباغ و صفاییه که بیشتر دچار ساخت و ساز شده ، در کنار منطقه بکر و باغستان مالگاه )
برای مثال ، وقتی در سال 1343 و 1344 ارگان سپاه دانش ، شهرداری و سایر نهادهای ذیربط شروع به عریض سازی خیابان صفاییه و پایتخت گرفتند ، این نکته اساسی را در نظر نگرفتند که باید این امر طوری صورت گیرد که به اکوسیستم و طبیعت زیبای آن مناطق لطمه ای وارد نشود . امروز بعد از پنجاه سال دیگر اثری از صفاییه نیست و زمینهای اطراف خیابان پایتخت هم بیشتر تغییر کاربری پیدا کرده اند و یا در حال تغییرند . همین اتفاق نیز در سال 1374 برای خیابان چهارباغ به منظور سهولت رفت و آمد و نیز کمک به کاهش بار ترافیکی حسینیه ی چهارباغ در ایام عزاداری و سایر زمانهای دیگر انجامید . در همان موقع پدر بزرگ نویسنده که نقش اساسی در سرسبزی چهارباغ داشت با حجم عریض سازی در حال وقوع مخالف بود و آن را بیش از نیاز منطقه می دانست و با توجه به وجود سودجویان و نیز ضعف مسوولین ، آن را نه لطف بلکه ضربه ای می دانست که باعث نابودی چهارباغ خواهد شد . ولی در همان موقع هم آنچنان به ایشان فشار آوردند تا متاسفانه باعث سکته و مرگ این دوستدار طبیعت شد . وقتی این تعصب عاقلانه ی پدرانمان را می بینیم و آن را با امروز مقایسه می کنیم ، هزاران بار تاسف می خوریم و تاسف . و متاسفانه امروز بعد از 19 سال ، محله ی با صفای چهارباغ تبدیل شده به محله ای که نام چهارباغ به هیچ وجه متناسب آن نیست و نام چهارخونه برای آن زیبنده تر است . حجم آزاد شده ی خیابان آنچنان بود که چیزی بیشتر از نیاز واقعی مردم در آن زمان و حتی در امروز است . ویا می بینیم آزاد سازی مزارع و باغات به سرعت رخ داد ولی بعد از این همه سال هنوز نتوانسته ایم خانه ای کوچک را از سر راه برداریم . یعنی ارزش این خانه ی قدیمی خیلی بیشتر از درختان گردو و خاک حاصلخیز منطقه بوده ؟ و یا در مناطقی دیگر ..........
( تصویری از خیابان چهارباغ که بعد از 19 سال به دلیل یک خانه ی قدیمی هنوز نتوانسته ایم این مسیر پرخطر را عریض سازی کنیم . منبع : سایت خبرنامه خوانسار )
( باغی مذکور در چهارباغ که به راحتی مورد تخریب و عریض سازی بیش از حد قرار گرفت )
( تصویری دردناک از تغییر کاربری در پایتخت)
( تصویری دردناک از تغییر کاربری در صفاییه)
( عدم معماری متناسب با زیست بوم منطقه )
( تصاویری دردناک از خشکاندن و سوزاندن درختان در چهارباغ )
جا دارد اینجا اشاره ای داشته باشیم به سخنان گهربار استاد بزرگوار این شهر ، جناب حاج حسین میرباقری که در مقاله ای تحت عنوان : خوانسار به واسطه ی آب ، خاک و درختان «خوانسار » است* . ضمن تاکید بر روحیه ی نقد و نقد پذیری در جامعه اسلامی ، در رابطه ی موضوع تغییر کاربری بیان داشته اند : « خوانسار، خاک کشاورزیش محدود و اندک است، نباید بگذاریم نابود شود. روزی که در صفاییه بنای ساختمان سازی گذاشتند من خیلی جوان بودم، اما خدا می داند به شدت ناراحت می شدم. بهترین خاک و عمق لایه خاک کشاورزی آن، خیلی زیاد است. چه فاجعه ای پدید آمد؛ بهترین زمین ها نابود شدند. اگر چهارباغ به شکل سابق مانده بود، چقدر با عظمت بود و چقدر سرمایه بود. بر سر ارسور زیبا چه آمده است؟ اگر آن زمان هم مثل امروز دلسوزان آگاهی بودند که ساختمان سازی را به حاشیه شهر هدایت می کردند، این همه فاجعه پدید نمی آمد. آنان که در صفاییه یا چهارباغ یا هر محله دیگر خانه ساخته اند، اهالی آنجا نیستند، مهاجرند! می شد آن ها را هدایت کرد که در حاشیه شهر خانه بسازند، چقدر کار خوبی انجام شد در شهرکهای شاهد، شهرک های اندیشه، شهرک های یاسر، شهرک های ۲۲ بهمن، بالای مسجد جامع و بیایانهای حاشیه قودجان و تیدجان خانه سازی انجام شد. این ها کارهای خوبی بود که انجام شده است.
کاری که آقای ابن الرضا انجام می دهد باید درس و الگو باشد برای همه ما. ببینید با چه حساسیت و هزینه های گزاف دارد باغات را حفظ می کند و با چه زحمتی تپه های چغا را درختکاری کرده است. معلوم است که ارزشش خیلی بالاست. آن وقت ما بیاییم زمین های آباد و حاصلخیز دارای آب بالای سرش را نابود کنیم که چه شود؟
سخنم این است که همه باید روی این موضوع حساس شویم. من مخالف این نیستم که کسی باغی دارد در آن خانه بسازد که خودش زندگی کند؛ این فضا را نابود نمی کند. امّا آنچه نابود کرد، تغییر کاربری هاست. من وقتی می بینم از چشمانم آتش در می آید که در فلان محل شخصی از تهران آمد، مدتی هم رفت و آمد کرد، با مسوولین رفیق شد و باغی بسیار زیبا خرید، تغییر کاربری داد و ۵ تا خانه شیک در آنجا ساخت، کسی هم در آنها زندگی نمی کند؛ چند تا سرمایه دار خریدند برای آن که فقط سالی ۳ یا ۴ بار آیا بیایند یا نیایند! چه اشکال داشت این پولداران این کار را در شهرک اندیشه می کردند؟ بیایند، قدمشان سرچشمان ما، اما چرا فضا را خراب کنند؟ همانجا آقای … هم خانه ساخته است، قسمتی از باغ را هم خراب کرده اند؛ این را ایرادی ندارم چون محل زندگیشان است، کشاورز است، باغدار است و نزدیک آن است. اما از تغییر کاربری ها باید به شدت جلوگیری شود و همه باید بر روی آن حساس باشند. رودربایستی را هم باید کنار گذاشت. اگر ۵۰ سال قبل هم عده ای حساس بودند، صفاییه و چهارباغ نابود نمی شد. خیابان کشی ها اگر موجب تخریب می شود، تغییر مسیر داده شود. اگر امروز خیابانی کشیدیم چند سال بعد حاشیه اش تخریب می شود. »
و امروز آن همه
باغستان و زیبایی های این مناطق را باید در قاب تصاویر جست و جو کرد .
اکنون تنها منطقه ی
زیبا ، بکر و تقریبا خالی از سکنه منطقه سرسبز و دست نخورده ی چالگی و مالگاه است
. منطقه ای که از فشردگی بالای درختان و باغات برخوردار است . باغ هایی که ریه های
سبز شهرند . زیبایی خوانسار مدیون این نقطه از شهر است . منطقه ای که دارای کوچه باغهایی
محسون کننده است . سرزمینی که در تولید بالای سوغات شهر همچون عسل ، خشکبار نقش
عمده ای ایفا می کند و آن نیز مدیون همین باغستانهایش است . محله ای که مردمانی
دارد فهیم و عزیز . عزیزانی که چنان به زادگاه خود عشق می ورزند که تا به امروز آن
را همانگونه زیبا و دور از دست نا محرمان و سوداگران ساخت و ساز نگه داشته اند .
( تصویری زیبا از منطقه مالگاه )
چند وقتیست شاهد عریض سازی غیر اصولی و غیر کارشناسی شده خیابان مالگاه ( خیابان امام رضا ع ) هستیم ! اقدامی که بسیار تامل برانگیز و ناراحت کننده است ! مطمانا این کار را باید از جنبه های مختلف نگریست و به آن دقت نظر داشت :
1 - تعریض آن هم فقط در دهانه ی غربی خیابان امام رضا که جاده ای است خاکی و متصل به کمربند سر سبز قدس ( پل نو ، دانشگاه پیام نور ) . تخریب دهانه ی خیابانی ( روبروی جاده ی ورودی تپه ی چغا ) که چند صد متر از مسجد و حسینیه رضوی فاصله داشته و در طول مسیر تقریبا خالی از سکنه می باشد و از گذشته این قسمت از جاده به دلیل عدم اهمیت عبور و مرور دست نخورده و خاکی باقی مانده و توسط درختان تنومند و پربار گردو محصور شده است .
2 - در ظاهر عریض سازی به گونه ای تعریف شده که عرض خیابان سه متری قرار است به هشت متر تبدیل شود که این امر متاسفانه به واسطه خاک برداری زمینهای زراعی و قطع بسیاری از درختان میوه صورت خواهد گرفت .
3 -
در امتداد سراسری جاده مذکور ، درختان کهن سال و پربار و زیبای گردو کاشته شده که
طبق اظهار نظرها این درختان بین دو باند رفت و برگشت قرار خواهند گرفت . اقدامی که
در صورت اجرا باعث قطع ریشه ها و در نتیجه نابودی و خشک شدن این درختان حساس به آب
و خاک خواهد شد .
4 - معدود خانواده های ساکن در این قسمت از منطقه مالگاه که از مالکان اراضی و درختان گردو مورد نظر (در خطر تخریب و نابودی به جهت عریض سازی خیابان ) هستند ، عملا با این پروژه مخالف بوده و به بیان خودشان توسط بعضی از افراد خاص تحت فشار قرار گرفته اند . شایان ذکر است یکی از علل توقف کار در چند وقت اخیر همین مخالفتهای افراد بومی و زحمت کش این منطقه بوده است .
5 - این منطقه به غیر از چند روز عزاداری ماه محرم و صفر و معدود روزهای خاص سال تقریبا خالی از عبور و مرور زیاد و ایجاد ترافیک است .
6 - مسیر تعریض بین خیابان قدس ( روبروی جاده ی ورودی چغا ) تا حسینیه ی رضوی مالگاه و به جهت ایجاد عبور و مرور وسائل نقلیه در چند روز عزاداری محرم و صفر و سایر معدود مراسمات حسینیه رضوی است . باید اشاره داشت که برای حل مسائله ترافیک و عبور و مرور در ایامهای مذکور ، می توان به جای راه چاره ی در حال اجرا ، به راحتی و صرف هزینه ی کمتر به عریض سازی و تخریب خانه های مخروبه ی سمت شرقی جاده امام رضا که فعلا مسیر اصلی این محله و حسینیه ی مذکور است و نیز ایجاد پارکینگی بزرگ در نزدیکی این مکان مذهبی مشکل را حل و یا به حداقل رساند . این کار چند مزیت به همراه دارد :
- مسیر غربی که پوشیده از درختان گردو و خاک های حاصلخیز کشاورزی است از نابودی حفظ می شود .
- خانه های قدیمی و مخروبه و خالی از سکنه سمت شرقی خیابان تخریب و آزاد سازی می شود . که این اقدام هم باعث زیبایی دوچندان محله می شود و هم با تخریب این مکانهای مخروبه از ایجاد مسائل بزهه کاری و غیر اخلاقی جلوگیری به عمل می آید .
- مشکل رفت و آمد به حسینیه رضوی و محله مالگاه رفع می شود و در کل منطقه حالت طبیعی قبلی خود را حفظ می کند . همچنین منطقه از خطرات احتمالی تخریب و تغییر کاربری در آینده بیشتر در امان خواهد ماند.
- رضایتمندی اکثر ساکنین بومی این منطقه حفظ می شود .
- هزینه و سختی اجرای کار کمتر می شود .
- و ................
اما با فرض بر اینکه با تخریب منطقه ی بکر و زیبای غربی خیابان امام رضا تا حسینیه ی رضوی ، خیابانی دوبانده ایجاد شود و با عنایت به دو بانده شدن جاده قدس (پل نو تا چهار راه پایتخت ) عبور و مرور وسائل نقلیه بیش از پیش در مسیر پل نو تا دانشگاه رونق می گیرد و قاعدتا جاده ی دوبانده ی زیبا و دلنشین مالگاه راهی مناسب خواهد بود تا در تمام ایام سال مورد رفت و آمد و بازدید مسافران قرار بگیرد .
در این صورت ادامه ی جاده ی امام رضا حد فاصل حسینیه رضوی تا سه راه مالگاه ( به سمت دوراه و صفاییه ) با توجه به وجود مخروبه ها و خانه های قدیمی امکان پاسخگویی به این حجم بالای وسائل نقلیه را ندارد !
باز هم در صورت فرض بر عریض سازی تمام این منطقه
تا سه راه مالگاه ( پایان خیابان امام رضا ) ، خیابان شهید محسن رضایی که از یک سو
به سه راه مالگاه و از سوی دیگر با طی مناطق زیبا و دست نخورده مالگاه و چالگی و
مدرسه شهید بختیاری سابق به دوراه می رسد ، توان پاسخگویی به دو لاین رفت و برگش
وسائل نقلیه را ندارد !
خیابان شهید مجید عبادی هم که از سه راه مالگاه به خیابان صفاییه وصل می شود و شریان اصلی امروز محله ی مالگاه هست ، نیزهمین وضع را دارد !
بهتر نیست از ابتدا به تعریض خیابان شهید عبادی و ضلع شرقی خیابان امام رضا و نیز ساخت پارکینگی بزرگ بپردازیم تا هم خیابان شهید محسن رضایی و هم ضلع غربی خیابان امام رضا ودر کل منطقه مالگاه وچالگی ازتخریب و نابودی محفوظ بماند ؟ آیا نمی شود به نقدهای دلسوزانه و راهبردی فرزندان همین منطقه گوش داد و کار را با شیوه ای علمی تر و تخصصی تر به اجرا دراورد تا اتفاق محله ی چهارباغ تکرار نشود ؟ آیا مسوولین عزیز و محترممان برای این کار امروزشان توجیه علمی و تخصصی دارند ؟ بهتر نیست تمام جوانب پروژه را سنجید بعد تصمیم گرفت ؟
به امید حسن توجه شما مسولین عزیز و رضایتمندی مردم فهیم این شهر و به امید خوانسار سبز و زیبا و سربلند
و در حال وقوع :
یک نما در دو نگاه :
* مندرج در سایت خوانسارنیوز مورخ جمعه 1392/12/16
هرگونه کپی برداری از این نامه توسط هر شخص حقیقی و یا حقوقی ، همراه با ذکر منبع و نام گرداورنده بدون مانع می باشد و نیازی به اطلاع رسانی به شخص حقیر نخواهد بود .
من فکر میکردم قلع و قم جنگل و درخت و فضای سبز به اسم توسعه فقط در تهران و کلان شهر هااست
اما میبینم افراد دل سوز توسعه و سمان کاری جنگل ها و . . . در همه جا مشغول بکار هستند فقط اگر فردا روز شما هم مثل تهران دچا بحران آلودگی هوا شدید نگید چرا نگفتید
قطع هر درخت قطع زندگی بشریت است