درنگ نامه

هرگاه در کاری که برایت پیش آمده است احتیاج به مشورت پیدا کردی ابتدا آن را با جوانان در میان بگذار؛ زیرا جوانان تیز هوش تر و از سرعت حدس بیشتری بر خوردارند٬ سپس درباره ی آن با میان سالان و پیران رایزنی کن تا عیبش را بیابند و نیکش را برگزینند؛ چرا که آنان از تجربه بیشتری برخوردارند. منبع : شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید ٢٠/٣٣٧

درنگ نامه

هرگاه در کاری که برایت پیش آمده است احتیاج به مشورت پیدا کردی ابتدا آن را با جوانان در میان بگذار؛ زیرا جوانان تیز هوش تر و از سرعت حدس بیشتری بر خوردارند٬ سپس درباره ی آن با میان سالان و پیران رایزنی کن تا عیبش را بیابند و نیکش را برگزینند؛ چرا که آنان از تجربه بیشتری برخوردارند. منبع : شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید ٢٠/٣٣٧

درنگ نامه

با سلام خدمت شما ، هدف از این وبلاگ ایجاد لحظه ای تامل بر روی مسائل جاری زندگی است پس می توانیم با اندکی درنگ نسبت به مسائل روزمره ، زندگی را این بار با هم و از دریچه ای دیگر بنگریم .

آخرین نظرات
  • ۱۲ اسفند ۹۵، ۱۰:۱۸ - محمد
    سلام

زمزم اخلاص

جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۳۹ ب.ظ

نام حسین زمزمه ی عاشقان

شمع سرا پرده ی   دلدادگان


گریه کن ای چشم چو ابر بهار

ناله کن ای سینه ز غم زار زار


کشته شد او تاکه شود زنده دین

محکم و   یکدست همه  مومنین


هر که در این حلقه کند یکدلی

می برد از لطف خدا    حاصلی


هر که نشد جمع به نام حسین

دور شد از رسم و مرام  حسین


هر که   عزاداری   او بی ریاست

مخلص و با معرفت و با صفاست


وقتی که اِخلاص نَبو مینِ کارا

جَر و  سَرِ  دِسّه   و دسّه  دارا


وقتِ فلان هیئاتَ ویشتر گِنا

اِز  زحیرژ  چَشمِ  اینا تر  گِنا


دِسّه   قَد  دِسّه   گنا وای   وای

اِنگِله  کُت  پارَه   گِنا   وای  وای


دِسّه عَلَم نیزَه گِنا مین پیکَه

مینِ کَتُ کِلَّه گنا  تیک  تیکَه


دسّهِ بالا یالّا زی  به  دَم  بَگیر

دِسّهِ ژیری زِنجیرَه محکم بَگیر


این   عزاداری   نَگِنا   ناخِلَف

زِنجیرِد اِدپِرنِه واسِه هر طرف


دُول بَکود سِنج بیخوس لَق نَکِر

مثلِ وِچَه این جوری تِق تِق نَکِر


سارونَه بیژا بَرون اُشتُرا

یالّا علم زَنگیَه بینِه  بالا


نیحِه خونِ هاما صداژ ویدَرو

اِز اونا مثل صدا گیجین  بَرو


هاما  عَقَب  سَرِ   اونا   نَشّمین

هر چی گِنا داد بَکِش یا حِسین


سنگ ریا می شکند جام دین

مرد   ریا    کار    ندارد    یقین


شرک تو آیینه ی ایمان شکست

تیغ  تو  ابریشم  پیمان  گسست


خاک عزا بر سر اهل ریا

مرگ ریاکار رساند  خدا


شهر من ای خانه ی ایمان عشق

باز   بمان  بر  سر  پیمان   عشق


زمزم  اخلاص   صفا    می دهد

کار  تو را   بار  و  بهار می دهد


شاعر : دکتر محمود براتی خوانساری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۰۹
ایمان نبی

نظرات  (۵)

خدایی ادم اگه شعرم میگه بایستی اینطوری بگه.همچین نررررم حرفایی رو بزنه که اگ تورو ملت بگی میگن چرا...خوب بود

پست جدید گذاشتم اگ وقت داشتین احیانا

امروز رفتم نمایشگاه ایده ی کار معرکه بود اما عکسا خیلی کم بودن.هرچند واسه شروع خوب بود عکسای یه اقایی ک فامیلشو یادم نی اما اسمش بنظرم اقا شهاب بود خیلی ابتکاری بود.

اقا این شب علی اکبری من رو هم خیلی دعا کنین نشده برم هیئت دلم گرفته...

پاسخ:
ممنون سر زدیند . خب برای اولین باره همچین اتفاق قشنگی تو خونسار رخ داده . روزای اول خیلی ها خجالت می کشیدند وارد نمایشگاه بشند یا فکر می کردند بلیطیه یا .........
این نشون میده تو این زمینه ضعیف عمل کردیم ولی برای شروع خوبه . ان شالله سالی دیگه عکسای خود عکاسای خونسار رو تو مکان بهتر و بزرگتری میذاریم
التماس دعا

خیلی قشنگ بود
خیلی بدیسا
مخصوصا خوساریژ
دم شما ودکتر براتی گرم.
با نگاه طنازی ریا رو مطرح کرده بود .
آسیبی که گریبانگیر هئیت ها و برخی از خود ماهاست.
مانا باشید کلن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی